😢😢😢

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    دلم برای دیدنت تنگ است حدیث دل با تو خوش آهنگ است بدون تو به یک صدا گویند در و دیوار بی تو چه بی رنگ است... "سحر"   برچسب‌ها: سحرنوشته شده در سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 1:9 توسط Sahar| | 😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 102 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 19:13

    می گویند امشب ماه بسیار زیبا شده است رفتم تا ببینمش تا به او بگویم : تو زیباتری یا من؟ اما رخ نشان نداد شاید ترسیده بود تا پشت بام خانه یمان به دنبالش رفتم اما بازهم خودش را پشت ساختمان های بلند مخفی کرده بود مرا ماه من می نامند یعنی تمثیلی از ماه هستم  یعنی بخشی از زیبایی او را دارم ن تمامش را به 😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 105 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 19:13

    گ ر ی ه اشک های دیشبم را نتوان باور کرد شاید تاریکی شب مرا به گریه واداشت ولی... نبودن تو بی تاثیر نبود... برچسب‌ها: سحر نوشته شده در جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:59 توسط Sahar| | 😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 82 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 19:13

    من از آرامش مرداب، می ترسم، من از طوفان دریاها، می ترسم، من از آشفته و آرام بودن های پی در پی، می ترسم، من از زیبایی مهتاب، من از زیباترین بانوی طول سال، می ترسم، مبادا نگاهش بلغزاند  اساس خانه امن وجودم را، من از تاریکی فردای بی جبران، می ترسم، من از تکرار بی تکرار این روزها، می ترسم، من از کوه و د 😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 98 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 19:13

     

    بدترین درد درد فراق است ... فراق

    تو که باشی تمام درد هایم مرهم میشوند...

                 "سحر "

     

     

    نوشته شده در شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:55 توسط Sahar| |

    😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 6:20

      بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم  در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ساعتی بر ل 😢😢😢...
    ما را در سایت 😢😢😢 دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : tarannoomm بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 6:20